ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
ترمینولوژی طنز حقوقی
اجازه ازدواج مجدد: اجازه قانون به مرد برای خیانت به همسر
پاکدامنی : هدیه خداوند به بشر برای دوران پیری
خدا: واجب الوجودی که با اینکه از او نمی ترسیم ، دوست داریم دیگران از او بترسند
دیوانه : آدمی که به هر چه می گوید اعتقاد دارد
سرنوشت : دادگاهی که ما را از همه گناهان و اشتباهاتمان تبرئه می کند
فکر : چیزی است شبیه ناخن که باید هر چند وقت یک بار آن را کوتاه کرد زیرا میکروب زیر آن جمع می شود
زن : موجودی است که بدون فکر حرف می زند ، بر خلاف مرد که بدون فکر عمل می کند
عرف : سعی جامعه در فضیلت وانمود دادن اشتباهات گذشتگان که توان اصلاح آن را ندارد
فضیلت : عتیقه معنوی ، کالای با ارزشی که به دلیل با ارزش بودن ، معمولاً در پستو نگهداری می شود و کسی از آن استفاده نمی کند.
آقازاده: استثنا در خلقت
اخلاق : علمی است که به ما می آموزد زشتی و زیبائی یک فعل بستگی به فاعل آن دارد.
استرداد دعوا: بخشیدن عطای عدل به لقای عدلیه
بالغ : کسی که دیگر نباید از او انتظار شنیدن حرف راست را داشت .
جرم : هر چیزی است جز آنچه که انجامش ایرادی ندارد.
جلسه اول دادرسی : جلسه ای است که خط بطلان روی ضرب المثل « حرف نزده را همیشه می توان زد » می کشد.
خیار : اجازه قانون برای عهدشکنی .
دفاع مشروع : مجازات نکردن کسی که زیر بار ظلم نرفته است .
شهروند: رعیت مدرن.
عده : مدت زمانی که اجباراً به زن داده می شود تا در مورد خواستگارانش به درستی بیاندیشد تا مرتکب اشتباه قبلی خود نشود.
فمینیسم : جنبشی است زنانه به قصد رهاسازی مردان از قید زنان.
فوت پدر: یکی از اسباب تملک .
قرار سقوط دعوی : قراری است که دعوا را آنچنان به زمین می کوبد که دیگر امکان بلند شدن آن وجود ندارد.
قرار عدم استماع دعوا: قراری است که به موجب آن ، دادگاه رسماً نداشتن گوش شنوا برای شنیدن دعوا را اعلام می کند.
قطع ید: صاف کردن دست کج .
وکیل : سربازی است که با این که دشمن را نمی شناسد ، به جنگ او می رود.
برگرفته از : خبرنامه کانون وکلای دادگستری اصفهان
بدان ، خدای رحمتت کند که او را بر تو حقوقی است ، ...... بزرگترین حقی که خدای متعال برای خویش بر تو واجب ساخته ، حق الله است که اصل و بنیان همه ی حقوق است . و بقیه ی حقوق همگی شاخ و برگ های ان حق می باشند . پس خدانود این هارا بر تو واجب ساخته و بدان منظور برای هفت اعضای تو ( زبان - چشم - دست - گوش - پا - عورت و شکم ) که با آنها کار می کنی ( منظور خود جسم انسان است که به فعالیت مشغول می باشد ) حقوقی بر تو معین نموده است .
............................................
{ از انجا که حق الله میان بنده و خداست ما از ذکر آن خودداری کرده و به عهده ی خود می گذاریم ( نویسنده وبلاگ ) و در حقوق حق الناس بیان میکنیم }
1) حق اهل ذمه : به ما رسیده است از خداوند که : « هــر کس بر هم پیمانی ستم کند ، من طرف و دشمن او خواهم بود . »
پس لا حول ولا قوّة الّا بالّله و تقوای الهی پیشه کن !!
( فرازی از ترجمه ی رساله حقوق توسط علی شیروانی )
به درخواست یک دوست عزیز که در قسمت تماس با مدیر در انتهای صفحه باهام ارتباط برفرار کرده بود متن پیشنهادی لایحه آئین دادرسی دیوان عدالت اداری رو اماده کردم . امیدوارم مفید واقع بشه !! یا حق
برای خواندن متن کامل زیر به ادامه مطلب مراجعه کنید ؛ با تشکــر
از اینکه طی که مدت طولانی ۲ ماهه این وبلاگ به روز نمی شد متاسف هستم و عذرخواهی میکنم !! درگیر امتحان های آخر ترم بودم که اتفاقا خیلی هم ضعیف بود .
امیدوارم بتونم دوباره مطالب مفید و بکر در سایت قرار بدم . از اینکه مطالب تکراری و کلیشه ای است عذر خواهی می کنم . این شاید خصلت بد من بوده که خیلی مثل هزاران نفر دیگه به حاضر خوری عادت کردم . یعنی فقط منتظرم یکی بیاد جزوه بده ُ مطلب بده ُ سوال طرح کنه و من فقط کپی برداری کنم .
در حالی که اصول نت برداری اینه که من مفهوم متن رو بفهمم و اون رو به بون خودم بنویسم .
اما این فقط مشکل من هم نیست و خیلی از سایت های حقوق مطالبشون تکراریه و از خود نویسنده نیست ...
به امید روزی که ما از گرداب درماندگی در علوم نظری و انسانی در بیایم و به یک سری مکاتب گذشته اکتفا نکنیم .