نامه احمدینژاد به دبیر شورای نگهبان: |
|
|
محمود احمدی نژاد در نامهای به آیتالله جنتی دبیر شورای نگهبان، بر عدم انطباق برخی طرحهای مصوب مجلس شورای اسلامی با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد. به گزارش فارس، متن نامه رئیس جمهور بدین شرح است: با سلام؛ احتراما با توجه به نامههای شماره 4106/402 مورخ 30/1/1389 و شماره 11754/423 مورخ 2/3/1389 و شماره 11590 مورخ 2/3/1389 رئیس محترم مجلس شورای اسلامی و با توجه به سوگندی که در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند متعال یاد نمودهام تا پاسدار قانون اساسی کشور باشم و به حکم وظیفه شرعی و قانونی به عنوان خدمتگزار مردم موارد زیر را جهت استحضار جنابعالی و اعضای محترم شورای نگهبان اعلام می دارم: 1- طرح الحاق موادی به قانون ساماندهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن (موضوع نامه 4106/402 مورخ 30/1/1389 رئیس محترم مجلس شورای اسلامی)؛ طرح مذکور در واقع اصلاح ماده 133 قانون برنامه چهارم است که موجب می شود قلمرو ماده مذکور از بافت مسکونی روستاها به کل محدوده روستاها و نیز محدوده شهرهای زیر بیست و پنج هزار نفر جمعیت تسری یابد. {{حتما ادامه مطلب را بخوانید }}
محمود احمدی نژاد در نامهای به آیتالله جنتی دبیر شورای نگهبان، بر عدم انطباق برخی طرحهای مصوب مجلس شورای اسلامی با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد. به گزارش فارس، متن نامه رئیس جمهور بدین شرح است: با سلام؛ احتراما با توجه به نامههای شماره 4106/402 مورخ 30/1/1389 و شماره 11754/423 مورخ 2/3/1389 و شماره 11590 مورخ 2/3/1389 رئیس محترم مجلس شورای اسلامی و با توجه به سوگندی که در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند متعال یاد نمودهام تا پاسدار قانون اساسی کشور باشم و به حکم وظیفه شرعی و قانونی به عنوان خدمتگزار مردم موارد زیر را جهت استحضار جنابعالی و اعضای محترم شورای نگهبان اعلام می دارم: 1- طرح الحاق موادی به قانون ساماندهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن (موضوع نامه 4106/402 مورخ 30/1/1389 رئیس محترم مجلس شورای اسلامی)؛ طرح مذکور در واقع اصلاح ماده 133 قانون برنامه چهارم است که موجب می شود قلمرو ماده مذکور از بافت مسکونی روستاها به کل محدوده روستاها و نیز محدوده شهرهای زیر بیست و پنج هزار نفر جمعیت تسری یابد. بنابراین: اولا طرح یاد شده (به دلیل تسری قانون به خارج از بافت مسکونی و نیز به محدوده شهرها) هم جهت با دیگر مواردی است که پدیده زمینخواری را موجب گردیده است و از این رو با اصول چهل و پنجم و چهل و نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و فرمان مقام معظم رهبری "مدظله العالی( "مـوضوع نامه شماره 4519، م مورخ 15/12/1388) در تعارضجدی قرار دارد و ثانیا به دلیل عدم رعایت آشکار قانون آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی ناسازگار با مبنای اصل شصت و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است، زیرا مطابق ماده 215 قـانـون آییننامه داخلی مجلس اصلاح مواد برنامه ضمن طرح های دیگر نیازمند رای دو سوم نمایندگان حاضر در مجلس می باشد و علاوه بر این هرگونه تغییر و اصلاح خود آیین نامه داخلی نیز بنا به تصریح اصل یاد شده موافقت دو سوم حاضران در مجلس را لازم دارد. این در حالی است که طرح یاد شده با وجود آنکه در مقام اصلاح ماده 133 برنامه چهارم می باشد اصولا به عنوان اصلاح برنامه در مجلس مطرح نشده و بر این اساس نصاب قانونی درمورد آن رعایت نگردیده است. ثالثا این طرح با اصل هفتاد و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز ناسازگار است (توضیح اینکه طرح مذکور می تواند موجب خروج قابل توجه اموال دولتی و عمومی از مالکیت دولت شود و از آنجا که اموال دولتی در زمره منابع دولت می باشد و یکی از اقلام درآمدهای دولت در قوانین بودجه سنواتی واگذاری داراییهای سرمایهای از جمله املاک و مشابه آن است موجبات کاهش منابع دولت بدون پیش بینی طریق جبران آن را فراهم می سازد.) علاوه بر این احکام مندرج در ماده 2 طرح مذکور ماهیت بودجه ای دارد و خارج از قالب اصلاح بودجه مصوب امکان اجرا ندارد. در حالی که مقام معظم رهبری "مدظله العالی" تاکید فرمودهاند قانونی تصویب شود که امکان اجرا داشته باشد (به خصوص اینکه تکلیف به اجرا از زمان تصویب قانون شده است) عنایت دارند درآمدها و هزینه های دولت در سال 1389 در قانون بودجه کل کشور تعیین شده و تکلیف به اخذ وجه خارج از حدود مقرر در قانون بودجه و پیشبینی هزینه مازاد بر آن بدون رعایت اصل پنجاه و دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران محل اشکال است. در بند (2) ماده (1) این طرح مقرر شده است هیئتی که قاضی دادگستری فقط یکی از اعضای آن (در ردیف سایر اعضا) میباشد در مورادی که عرصه ملک متعلق به دولت یا سازمان ها و موسسات و نهادهای عمومی غیر دولتی و یا موقوفه می باشد تعیین تـکلیف نماید. در حالی که اساسنامه برخی نهادهای عمومی غیردولتی به تصویب ولی فقیه رسیده و یا اموال آنها در زمره اموال در اختیار ولی فقیه می باشد و هرگونه تغییر موکول به رعایت اساسنامه و نظر معظم له است و در مورد اوقاف نیز باید نظر واقف در مورد نحوه استفاده ملاک قرار گیرد. اموال دولت و انفاق نیز احکام خاصی دارد که نمیتوان سرنوشت آن را به چنین هیئتی واگذار نمود. به عبارت دیگر تعارض جدی میان صدر و ذیل این بند وجود دارد: از یک سو حکم، مربوط به جایی است که مالکیت دولت یا سازمان ها و نهادهای عمومی و یا موقوفه بودن ملک، مسلم و بنابراین تکلیف روشن است و از سوی دیگر هیئت مذکور مکلف شده است "تعیین تکلیف" نماید. توضیح اینکه یا در موارد فوق تراضی با مالک و یا نظر واقف و یا موافقت مفاد اساسنامه و با اصلاح آن حاصل است که در این صورت رسیدگی هیئت، فاقد موضوعیت است و یا اینکه منظور صدور سند اعیانی به نام متصرف میباشد که با مسلم بودن مالکیت دولتی یا عمومی یا موقوفه بودن ملک، محل اشکال اساسی بوده و این نیز منوط به نظر مالک یا ولی فقیه یا واقف (حسب مورد ) میباشد. 2- "طرح پذیرش دانشجو در آموزشکده های فنی و حرفهای، مراکز تربیت معلم و دانشگاه شهید رجایی." با تصویب این طرح، از یک طرف مجلس شورای اسلامی در مقام تعیین ظرفیت پذیرش دانشجو در مراکز و دانشگاه فوقالذکر برآمده است که از مصادیق بارز امور اجرایی است و از این جهت با اصل شصتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ناسازگار به نظر می رسد و از سوی دیگر طرح یاد شده با مفاد اصول هفتاد و پنجم، سی ام و پنجاه و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قابل جمع به نظر نمیرسد. توضیح اینکه اولا مطابق اصل شصتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اعمال قوه مجریه جز در مواردی که مستقیما برعهده مقام معظم رهبری "مدظله العالی" است از طریق رئیس جمهو و وزرا میباشد. بنابراین مجلس شورای اسلامی نباید در امور اجرایی و لوازم آن دخالت نماید و تصمیماتی بگیرد که از وظایف قوه مجریه است. سوال این است که اگر تعیین میزان پذیرش دانشجو در یک واحد آموزشی از اختیارات اجرایی نیست دیگر چه اختیاری برای اعمال مدیریت توسط مدیران اجـرایی باقی میماند؟ این در حالی است که حتی در داخل قوه مجریه نیز با توجه به بند 11 سیاست های کلی نظام اداری ابلاغی مقام معظم رهبری "مدظله العالی" تمرکز زدایی از امور اداری و تفویض اختیار به مدیران دستگاهها در دستور کار نظام اداری کشور قرار دارد. به علاوه با توجه به اصل هفتاد و یکم قانون اساسی جمهـوری اسلامـی ایـران، مجلـس شـورای اسلامـی مـیتـواند "در حدود مقرر در قانون اساسی " نسبت به وضع "قانون " اقدام نماید بنابراین نباید آنچه که ماهیتاً تصمیم اجرایی و موردی تلقی می شود و عنوان "قانون" در مورد آن صادق نیست تحت عنوان "قانون" تصویب و در امور اجرایی دخالت شود. ثانیاً، در تبصره 2 طرح مذکور تغییر در ساختار آموزشی کشور موکول به تصویب مجلس شورای اسلامی شده است که از یک سو در مواردی مغایر اختیار رئیس جمهور (موضوع اصل 126 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران) و اختیار دولت (موضوع اصل 138 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران) در اصلاح ساختار اداری آموزش کشور و تنظیم سازمانهای اداری مربوط می باشد و از سوی دیگر در مواردی با توجه به تغایر با وظایف بیست و هشتگانه شورای عالی انقلاب فـرهنگی (از جمله بندهای 1،9، 25 و 27 آن) ما~لاً قابل جمع با اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به نظر نمیرسد. تبصره 3 طرح مذکور نیز علاوه بر اینکه در تعارض آشکار بـا اصـول 126 و 57 قـانـون اسـاسـی جمهـوری اسلامـی ایـران (به شرح فوق) میباشد نمونهای دیگر از رویهای است که متاسفانه در سالهای اخیر ابداع شده و مجلس شورای اسلامی پس از اقدام قانونی دولت با وضع قانون جدید نسبت به لغو اختیارات قانونی قوه مجریه اقدام و درصدد ملغیالاثر نمودن تصمیم منطبق با قانون دولت برمیا~ید: تصویب "قانون الحاق یک تبصره به قانون نحوه اجرای اصول 85 و 138 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در مورد مسئولیت های رئیس مجلس "قانون وظایف و اختیارات شورا های عالی "، "قانون اصلاح ماده 139 قانون برنامه چهارم و مـاده 1 قـانـون برنامه سوم("تنفیذی در برنامه چهارم)، قانون استفساریه ماده 28 قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران و قانون اصلاح ماده 28 مذکور، قانون اصلاح قانون منع تصدی بیش از یک شغل (درمورد اعضای حقوقدان شورای نگهبان) به شرحی که در نامه 192956 مورخ 30/9/1388 اینجانب به محضر مقام معظم رهبری "مدظله العالی" مرقوم افتاده و از سوی معظم له به حضرتعالی نیز ارجاع گردیده است از جمله مصادیق این امر می باشد که اختیارات قانونی مورد استناد اقدامات دولت را لغو و بعضاً دولت را مجبور میسازند تا راهی را که براساس قانون رفته است برگردد یا برای اجرای برنامههای خود هزینههای سنگینی را بپردازد. ثالثاً، تبصره 4 طرح مورد بحث که در مقام پیشبینی درآمد و هزینه برای دولت میباشد بدلیل عـدم درج درقـانـون بودجه با اصل پنجاه و دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ناسازگار به نظر میرسد. توضیح اینکه حکم مذکور اصلاح بودجه است که در این صورت یا باید سقف بودجه سال 1389 رعایت می گردید و یا باید در قالب لایحه ارائه می شد که هیچ یک از دو فرض مذکور اتفاق نیفتاده است. ممکن است گفته شود طرح یاد شده در مقام اصلاح بودجه نبوده است که در این صورت این سوال جدی وجود دارد که چگونه ممکن است قانونی که اجرای آن موکول به دریافت و پرداخت است بدون دریافت یا پرداخت، اجرا شود؟ زیرا ارقام هرگونه دریافت و پرداخت در قوانین بودجه و اصلاحیه ها و متمم های آن میا~ید و خارج از آن مکان اجرا وجود ندارد. عنایت دارد که تاکید مقام معظم رهبری "مدظله العالی" و نیز اساساً حکم عقل این است که قانون غیرقابل اجرا تصویب نشود. رابعاً تکلیف دولت به پذیرش دانشجوی روزانه در سال90- 1389 بدون تامین بار مالی آن در بودجه با اصل 75 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ناسازگار به نظر میرسد و علاوه بر آن به موجب اصل سی ام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تکلیف دولت به تامین وسایل آموزش و پرورش "رایگان " تا پایان متوسطه مقرر شده و در مورد تحصیلات عالیه این تکلیف تا سرحد خودکفایی کشور میباشد، بنابراین مکلف نمودن دولت به پذیرش دانشجوی کاردانی و کارشناسی در مواردی که نه تنها هیچ گونه نیازی وجود ندارد بلکه باید برای فارغ التحصیلان فراوان جویای کار نیز تمهیدات لازم اندیشیده شود وجهی ندارد. 3- الحاق احکامی به قانون بودجه مصوب مجلس بدون رعایت ترتیبات مقرر در قـانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و آییننامه داخلی (موضوع نامه شماره 11590 مورخ 2/3/1389 رئیس محترم مجلس شورای اسلامی.) همانگونه که استحضار دارند (با توجه به ارسال رونوشت نامه مذکور به شورای محترم نگهبان)، در نامه فوق الذکر رئیـس محتـرم مجلس شورای اسلامی دو تکلیف بسیار مهم محتوایی (تکلیف به تضمین تسهیلات موضوع بند 8 قانون بودجه سـال 1389 و تکلیـف به اخذ مبلغ 500 ریال از هر کیلو میوه و سبزیجات وارداتی و پرداخت آن به صندوق بیمه روستائیان و عشایر) را با اعلام اینکه در ابلاغ قانون بودجه از قلم افتاده است بدون رعایت ترتیبات قانونی مقرر نموده اند که در نوع خود بی سابقه است توضیح اینکه در متن مصوبه مجلس شورای اسلامی که از سوی مجلس به شورای نگهبان ارسال شده هیچ یک از دو تکلیف یاد شده نیامده است و در کمال تعجب رئیس محترم مجلس شورای اسلامی که باید با توجه به سوگند موضوع اصل 67 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده 17 آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی بیش از هر کس پایبند به ترتیبات مقرر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و آیین نامه یاد شده باشد بدون رعایت اصل 94 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مقررات آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی صرفاً به ارسال رونوشت برای شورای محترم نگهبان اکتفا نموده است. اینجانب به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، پاسداری از این میثاق دینی و ملی از جمله در خصوص جایگاه بی بدیل شورای نگهبان درصیانت از شرع مقدس اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را بر همگان فرض میدانم که مرجع انحصاری تشخیص انطباق مصوبات مجلس با موازین اسلام و عدم مغایرت مصوبات یاد شده با احکام اسلام اکثریت فقهای معظم شورا و در مورد انطباق و عدم تعارض با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اکثریت همه اعضای شورای نگهبان می باشد . امیدوارم با درایت اعضای محترم شورای نگهبان قانونگذاری در مسیر منطبق بر قانون اساسی هر روز متعالی تر گردد. از خداوند متعال عزت و سرافرازی حضرتعالی و اعضای محترم شورا را مسئلت دارم.
دوشنبه 11 مردادماه سال 1389 ساعت 11:59
وبلاگت خیلی خوب بود !! یه خورده بیشتر فعالیت کنی بازدیدت میره بالاتر !!