آثار تحصیل تابعیت ایران
نویسنده : امیر جهانبازی
کلمات کلیدی : تحصیل تابعیت، حقوق، تکالیف، نظام وظیفه، تابعیت زوجه، تابعیت اولاد صغیر
<HEAD<>
تابعیت (nationality) رابطهای سیاسی، حقوقی و معنوی است که فردی را به دولتی مرتبط میسازد به طوری که حقوق و تکالیف اصلی وی، از همین رابطه ناشی میگردد.[1] تحصیل تابعیت ایران (of Iran naturalisation) عبارت از آن است که بیگانه بادرخواست خود و پذیرش دولت ایران، تابعیت ایران را کسب مینماید. حال بعد از آنکه آن شخص، یک تبعه ایرانی گردید، آثاری بر تابعیت او مترتب است به آن معنا که حقوق و تکالیفی بر خود شخص تبعه و نیز نسبت به خانوادهاش بار مینماید.
مبدأ آثار تحصیل تابعیت ایران مقررات مخصوصی در قانون تابعیت ایران دیده نمیشود که به وسیله آن بتوان معین نمود که تحصیل تابعیت ایران از چه تاریخ، تولید اثر میکند ولی از ماده 982 قانون مدنی قبل از آنکه اصلاح گردد میتوان استنباط کرد که کسب تابعیت ایران از تاریخ صدور سند تابعیت اثرگذار میباشد زیرا به موجب آن ماده اشخاصی که تحصیل تابعیت ایرانی میکنند تا انقضای ده سال از تاریخ صدور سند تابعیت، نمیتوانند به بعضی مقامات نائل گردند. که البته اینک بعد از اصلاح سال 1361 و 1370، قید زمانی آن ماده برداشته شده است.[2] بنابراین مبداء آثار پذیرش به تابعیت ایران اصولاً از همان تاریخ صدور سند تابعیت میباشد. البته باید گفت ماده 985 قانون مدنی راجع به آثار تحصیل تابعیت نسبت به اولاد، استثنائاً تاریخ تقاضانامه را مبداء ایجاد آثار ذکر نموده است.[3]
آثار تحصیل تابعیت ایران نسبت به خود شخص قبول تابعیت ایران، این نتیجه را به همراه دارد که شخص را از حقوقی برخوردار مینماید که هر شخص ایرانی در جامعه خود دارد و بدیهی است که تکالیف و وظایفی را نیز به آن شخص تحمیل خواهد نمود.[4]
الف) حقوق شخص پذیرفته شده به تابعیت ایران اشخاصی که به تابعیت ایران پذیرفته میگردند از کلیه حقوقی که برای ایرانیان مقرر است، برخوردار میباشند و میتوانند در محدوده قوانین و مقررات این کشور به میل و سلیقه شخصی خود، از حقوق خود بهرهمند شوند و حقوق آنها به عنوان ایرانی محترم است و کسی نمیتواند مخل کسب و کار آنها شود.[5] بنابراین کسی که با گرفتن سند تابعیت ایران، به تحصیل تابعیت ایران نائل میگردد و از محدودیتهای حقوقی که پیش از آن به لحاظ بیگانه بودنش وجود داشته، رها میگردد و به عنوان یک تبعه ایرانی، از حقوقی که دیگر ایرانیان از آن بهرهمند میباشند، مانند حق تملیک و تملک اموال غیرمنقول، برخوردار میشوند مگر درباره برخی از انواع حقوق سیاسی یا اجتماعی که حقوق او به سطح حقوق ایرانیانی که دارای تابعیت اصلی ایران میباشند، نمیرسد.[6] قانونگذار مطابق ماده 982 قانون مدنی در بعضی موارد، محرومیتهایی را برای کسانی که به تابعیت ایران پذیرفته شدهاند، در نظر گرفته است. این ماده در هر دو اصلاح قانون مدنی در سالهای 1361 و 1370 مورد تجدیدنظر قرار گرفته و تغییراتی در آن داده شده است. «اشخاصی که تحصیل تابعیت ایران نموده یا بنمایند از کلیه حقوقی که برای ایرانیان مقرر است بهرهمند میشوند لیکن نمیتوانند به مقامات ذیل نایل گردند: 1. ریاست جمهوری و معاونین او 2. عضویت در شورای نگهبان و ریاست قوه قضائیه 3. وزارت و کفالت وزارت و استانداری و فرمانداری 4. عضویت در مجلس شورای اسلامی 5. عضویت شوراهای استان و شهرستان و شهر 6. استخدام در وزارت امور خارجه و نیز احراز هرگونه پست و یا مأموریت سیاسی 7. قضاوت 8. عالیترین رده فرماندهی در ارتش و نیروی انتظامی 9. تصدی پستهای مهم اطلاعاتی و امنیتی»[7] از آنجا که مشاغل فوق دارای اهمیت خاصی میباشند و اشتغال به آنها در صورتی که همراه با مقاصد متقلبانه باشد، صدمه بزرگی به مملکت وارد میآورد، بنابراین اشخاصی که تابعیت ایران را تحصیل مینمایند از این مشاغل محروم میباشند.[8]
ب ) تکالیف شخص پذیرفته شده به تابعیت ایران همانگونه که شخص پذیرفته شده به تابعیت ایران، دارای حقوقی میباشد، در مقابل نیز تکالیفی بر عهده دارد. 1) وظیفه اطاعت و حقشناسی نسبت به دولت ایران: اطاعت از قوانین و مقررات و نظامات مملکتی و همچنین احترام نسبت به حیثیت و شئون ملی ایران از وظایف او میباشد. 2) انجام خدمت نظام وظیفه: بیگانهای که به تابعیت ایران پذیرفته میگردد، باید با رعایت مقررات مربوطه، خدمت نظام وظیفه را در ایران انجام دهد زیرا انجام خدمت نظام وظیفه بهترین نشانه ابراز علاقه نسبت به این آب و خاک است.[9] درباره اینکه انجام خدمت نظام وظیفه در کشور پیشین تا چه حدی میتواند موجب معافیت شخص از تجدید این خدمت در ایران باشد، باید گفت خدمت در کشور متبوع پیشین نمیتواند رافع این تکلیف در ایران گردد، مگر آنکه میان دولت ایران و دولت پیشین او درباره معافیت وی از انجام این خدمت در ایران عهدنامهای وجود داشته باشد.[10]
آثار تحصیل تابعیت ایران نسبت به خانواده به جهت اهمیت خانواده در تشکیل و بقای جامعه و تأثیر همبستگی اعضای خانواده در وحدت جامعه، قانونگذاران ناگزیر است تأثیر تغییر تابعیت هر یک از دو رکن اصلی خانواده یعنی پدر و مادر را در تابعیت دیگر اعضای آن، در نظر گیرند و تکلیف آن را روشن سازند. از این رو در قانون تابعیت ایران چه در تحصیل تابعیت ایران و چه در ترک آن، در این باره احکامی کم و بیش متفاوت از یکدیگر پیشبینی گردیده است.[11]
1. آثار تحصیل تابعیت ایران برای زوجه شخص زوجه شخصی که تابعیت ایران را تحصیل کرده است طبق ماده 984 قانون مدنی، ایرانی شناخته میشود که این تابعیت تحمیلی است. به این مناسبت و برای تعدیل آن در همان ماده، از سوی قانونگذار حق انتخاب تابعیت برای زوجه شناخته شده است به این صورت که وی ظرف یکسال از تاریخ صدور سند تابعیت شوهر، میتواند اظهاریه کتبی به وزارت امور خارجه داده و به تابعیت سابق خود باز گردد. چنین حکمی به آن دلیل وضع گردیده است که قانون ایران، نخواسته است زن خارجی را بدون اختیار و تنها به جهت تبعیت از شوهر خود محدود نماید، بلکه به وی اجازه داده است تا طی ظرف زمانی معینی به تابعیت قبلی خود برگردد. براساس این ماده، زن فقط میتواند به تابعیت سابق زوج خود بازگشت کند ولی اگر بخواهد به تابعیت اصلی خود که غیر از تابعیت سابق شوهرش است بازگردد، قانون در این مورد تکلیفی تعیین ننموده است. به نظر میرسد نکته مهم در مورد ماده 984 قانون مدنی، اصل شناسایی حق انتخاب تابعیت به وسیله زوجه باشد و اینکه وی تابعیت چه دولتی را انتخاب میکند، یک امر ثانوی قلمداد میشود واصولاً نبایستی از نظر دولت ایران اهمیت اساسی داشته باشد.[12] در ماده 984 ارائه تصدیق دولت متبوع پیشین شوهر برای زن، ضروری دانسته نشده است به این گمان که تابعیت پیشین او، تابعیت تحمیل شده بر او بر اثر ازدواج باشد و حال آنکه از یک سو، آن تابعیت نیز میتواند اصلی باشد و از سوی دیگر در این مورد، این انتقاد بر نظر قانونگذار وارد است که برای زن، تنها اختیار بازگشت به تابعیت پیشین شوهر شناخته شده است و حق بازگشت به تابعیت اصلی خود را ندارد.[13]
2. آثار تحصیل تابعیت ایران برای اولاد کبیر طبق ماده 985 قانون مدنی، تحصیل تابعیت ایرانی پدر به هیچوجه به اولاد کبیر وی، که در تاریخ تقاضانامه به 18 سال تمام رسیدهاند، تسری نمییابد، زیرا افراد مزبور تحت ولایت پدر قرار ندارند و دارای استقلال مدنی میباشند، بدین ترتیب در صورت فراهم بودن شرائط، بر اساس ماده 979 قانون مدنی، میتوانند تابعیت ایران را درخواست کنند و یا به تابعیت خود باقی بمانند.
3. آثار تحصیل تابعیت ایران برای اولاد صغیر در قانون ایران و بسیاری از کشورها، هرگاه پدری تابعیت جدیدی کسب نماید، فرزندان صغیر وی که در تاریخ تقاضانامه به سن 18 سال تمام نرسیده باشند، نیز به تبع او دارای تابعیت جدید میگردند. البته به موجب ماده 984 قانون مدنی، اولاد صغیر میتوانند در ظرف یکسال از تاریخ رسیدن به 18 سال تمام، اظهاریهای مبنی بر باقی ماندن بر تابعیت سابق پدر خویش، تسلیم وزارت امور خارجه نمایند، البته لازم است به این اظهاریه، تصدیق دولت متبوع پدرشان، دایر بر اینکه آنها را تبعه خود خواهد شناخت، ضمیمه شود تا احتمالاً وضعیت بیتابعیتی (آپاترید)[14] پیش نیاید.[15]
تحصیل تابعیت توسط زوجه آنگونه که دیده میشود با آنکه درباره تأثیر تحصیل تابعیت ایران از سوی پدر در تابعیت دیگر اعضای خانواده، وضع حکم گردیده است ولی درباره تأثیر تحصیل تابعیت ایران از سوی مادر در تابعیت آنها، سکوت اختیار شده است. این سکوت میتواند به یکی از دو سبب زیر باشد:
1. قانونگذار ایرانی، تحصیل تابعیت ایران را از سوی زنان بیگانه که دارای شوهرند بدون همراهی شوهر، جائز ندانسته است چنانکه در بند هفتم قانون نامه تابعیت نیز به این ممنوعیت، تصریح گردیده است.
2. بنا بر مقررات عام ماده 974 قانون مدنی، تفاوتی میان زن و مرد دارای همسر در کسب تابعیت ایران، نیست ولی قانونگذار به پیروی از این اندیشه خود، که تابعیت مادر را در تعیین تابعیت فرزندان همانند تابعیت پدر نشناخته، تابعیت اکتسابی او را نیز در تغییر تابعیت آنها مؤثر ندانسته است.[16]
[1].جعفری لنگرودی، محمدجعفر؛ ترمینولوژی حقوق، تهران، کتابخانه گنج دانش، 1382، چاپ سیزدهم، ص 135. [2]. عامری، جواد؛ حقوق بینالملل خصوصی، تهران، انتشارات آگاه، 1362، چاپ دوم، ص 58. [3].نصیری، محمد؛ حقوق بینالملل خصوصی، تهران، انتشارات آگاه، 1372، چاپ اول، ص 73. [4]. خلعتبری، ارسلان؛ حقوق بینالملل خصوصی، تهران، چاپخانه روشنایی، 1316، چاپ اول، جلد اول، ص 36. [5].ابراهیمی، سیدنصرالله؛ حقوق بینالملل خصوصی، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1383، چاپ اول، ص 122. [6].سلجوقی، محمود؛ بایستههای حقوق بینالملل خصوصی، تهران، نشر میزان، 1380، چاپ اول، ص 89. [7].ارفعنیا، بهشید؛ حقوق بینالملل، خصوصی، تهران، ناشر عقیق، 1374، چاپ پنچم، ص 106-105. [8].خلعتبری، ارسلان؛ پیشین، ص 37. [9].نصیری، محمد؛ پیشین، ص 74. [10]. سلجوقی؛ محمود، پیشین، ص 89. [11].سلجوقی؛ محمود، پیشین، ص 90. [12].ابراهیمی، سیدنصرالله؛ پیشین، ص 123. [13].سلجوقی، محمود؛ پیشین، ص 90. Apatridie[14] [15].ابراهیمی، سید نصرالله؛ پیشین، ص 124. [16].سلجوقی، محمود؛ پیشین، ص 91. |